به Weblog خودتون حال بدین!


سلام لوبیا دوست و لو بیا گرایان عزیز:
هی به من می گن اِن قد شعر ننویس، هی می گن، ولی کو گوش شنوا...
راستشو بخواین من می گم شعر ننویسم چی بنویسم؟؟؟ خوب شعر رو باید تو حال و هواش باشی تا باهاش حال کنی ولی خوب فقط با شعر که می شه تمام حرفت رو تو چند کلمه به خلاصگی هر چه تمام تر نوشت. نمی دونم ولی سعی می کنم که کمتر براتون شعر بنویسم.
به سلامتی یه امتحان دیگه بیشتر نداریم، تا این جا هم که همگی پاس می شن حتی اون گسسته ی پاره پوره. طبق معمول، اختصاصی ها با نمره ی بیشتر و عمومی ها هم کمتر. شکر، ولی خیلی دوست داشتم...


آها، یه چیزی که الآن یادم اومد اینه کههههه: بعضیا که میان و می گن که حرفا و شعرای تکراری نذارین چرا یه دفعه خودشون دست به کار نمی شن و نمی نوسم تا همه بفهمن چند مرده حلّاجن!!! ما که گفتیم:

«گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس
خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس
چند می گویی سخن از درد و عیب دیگران
خویش را اول مداوا، کمال این است و بس»
بعدشم که این جوری می خواستین حمایت کنین؟!؟ مگه نظر بدین کم میاد؟؟؟، Weblog مال شماها هم هست، به قول دکتر شریعتی:
«سرمایه ی ماورایی هر کس به اندازه ی حرف هایی که برای نگفتن دارد.»
پس این سرمایه رو باید یه جایی صرف کرد، چه اشکالی داره مارو و بینندگان Weblog رو از این سرمایه بهره مند کنین.
چه حرفای گنده گنده، ولی خوب دیگه باید گفت، به در گفت دیوار بشنوه، یا که به دیوار گفت در بشنوه، البته که جفتشون دو تاست ولی فرقی هم نمی کنه!!!

در آخر هم از همه ی معلمین عزیز که Weblog رو می خونن رسماً درخواست می کنیم که در صورت تمایل حتماً ما رو از نظرات و راهنمایی های خودشون، در این اوضاع نابسامان و ناجور قبل از کنکور بی نصیب نگذارند.

این دفعه برای همتون:
اگر خوابَم، اگر بیدار
اگر مستَم، اگر هُشیار
مرا یارایِ بودن نیست
تو یاری کن مرا ای یار

تنهامون نذارید، تا بعد.