ترانه هايي از محمد نويري...


سلام بچه ها.
اميد وارم حال همتون خوب باشه و به قول شيخنا و مولانا حافظ مقام امن و مي بيغش و رفيق شفيق داشته باشين...
اما غرض از پست گذاشتن:
ما يه رفيق داريم يكي از بهترين ترانه سراهاي (البته با ديدگاه تعصبي من!) ايرانه.... من خييييلي با ترانه هاش حال ميكنم...محمد نويري
و اما چند وقتيه كه يكي از كاراش روش آهنگ و كلام اومده....
http://www.omidaraghi.com/12/taranehamo.mp3

----------------------حالا ميخوام چند تا ترانه ازش بذارم:
همین امشب تمومش کن
به من شك ميكني خونه شبيه بغض من مي شه
به من شك مي كني و خون، رو ديوارا كفن ميشه
پر از شک می شی و حسرت، پر از آوار من مي شه
پر از شک می شم و چشمام، پر از خالي شدن مي شه
به من شك ميكني، كوچه، پر از تشويش و شك ميشه
دوباره رو دلم زخمِ شباي بي تو حك مي شه


همين امشب، تمومش كن، اگه شك، يا اگه انكار
همين امشب تمومش كن، همين امشب، همين ديدار
بذار این لحظه ی آخر گذشتن از هم آسون شه!
بذار باور کنم دوریم، بذار قلب منم خون شه!


فقط اين لحظه رو با من، مث آيينه صادق باش
يه لحظه ترسو حاشا كن، همون هم بغض سابق باش
فقط يك لحظه عاشق شو، فقط يك لحظه با من باش
تو اين خاموشيِ بي نبض، فقط اين لحظه روشن باش
از اين خاموشیِ دلگير، چراغ غربتو كم كن
به من شك كن، ولي باش و همین امشب، حلالم كن


همين امشب، تمومش كن، اگه شك، يا اگه انكار
همين امشب تمومش كن، همين امشب، همين ديدار
بذار این لحظه ی آخر گذشتن از هم آسون شه!
بذار باور کنم دوریم، بذار قلب منم خون شه!

-----------------------------------------
هیس
بگو نیستم، بگو رفته، بگو دستاشو شکسته ن
بگو دنیا شو گرفته ن، پُل رویاشو شکسته ن
بگو رفته تا نباشه، قسمِ رفتنو خورده
بگو رفته تا ...نه! اصلا... چه میدونم... بگو مُرده
روزي صد دفعه غلط کردمو مشقَم کردن
تا به قول خودشون، "ابلیسو آدم کردن"
تا لبم خواست بگه نه، با تَو سَري گفتن: "هیس!
حرف نزن، هیچی نگو، فقط بشین و بنویس
بنویس:هیچ کاري از دست کسی بر نمیاد
بنویس از این شب سیا سیاتر نمیاد
بنویس هر چی رو باید بنویسی، بنویس "
ولی تا نوشتم از حق خودم، گفتن: "هیس"!
، خسته شدم، وقتشه از اینجا برم!
وقتشه دل بکنم، قربونی شم، اما برم
می رم و اگر کسی جاي منو خالی دید
اگه درباره ي من، از کسی چیزي پرسید:
بگو نیستم، بگو رفته، بگو دستاشو شکسته ن
بگو دنیا شو گرفته ن، بگو رویاشو شکسته ن
بگو رفته تا نباشه، قسمِ رفتنو خورده
بگو رفته تا ...نه! اصلا... چه میدونم... بگو مُرده
------------------------------------
قطع کن"

بسه ، بسه دیگه قطع کن ! که صدات داره می لرزه
نگو از خاطره هامون ، که به گریه ش نمی ارزه
منو از دوري نترسون ، نگو طاقت نمیاري
نمی خوام ببارم اما، نمیذاري نمیذاري
حیف اشک تو که پاي این پیاده رو هدر شه
نذار این تماس آخر از گلایه ي تو تر شه

منو از خودم نترسون و از التماس آخر
نذار تا با هم بمیریم، من و این تماس آخر

همه ي ترانه هامو از خودم گرفتی رفتی
عاشقت نبودم اما تا شدم! گرفتی رفتی
این تویی که میگی برگرد؟ نه، نه، باورم نمی شه !
نمی شه من و تو باشیم دیگه پیش هم نمی شه
نه عزیز! دست تو بد کرد، هی نخواه، هی نگو برگرد
نذار اشکاتو ببینم نگو از آرزو برگرد

منو از خودم نترسون و از التماس آخر
نذار تا با هم بمیریم، من و این تماس آخر

بسه نازنین نگا کن آسمون رنگ سحر شد
بغض شب شکست و گوشی از هجوم گریه تر شد
بذار این تماس آخر با همین گلایه سر شه
بذار تا بدون گریه این شب ابري سحر شه
دیگه از گذشته بگذر که اگه موندنی بودیم
تو گذشته ها می موندیم می پوسیدیم ولی بودیم
دیگه گریه بسه، قطع کن، بذار تو خودم بسوزم
حالا که دوري و نیستی بذار دست کم بسوزم
------------------------------------------------
------------------------------------------
اين فقط دعوتي بود براي خواندن ترانه هاي زيباي محمد
http://noveiri.blogfa.com