سامو علیکم بعد مدت های مدید. پایه اید؟
تو هاشور (شاهرود – داریوش برار داود) یه آزمایشگاه شیمی هست خیلی ردیفه. البته مسئول آزمایشگاه هم جناب نیانیه (نائینی – پستچی) . پارسال با جناب آقای طالبی دبیر گرام شیمی رفتیم اونجا که یه سری آزمایش کنیم. یَه فازی داد. غلظت اضید سعیف (اسید ضعیف – طالبی) که به دست آوردیم باید چگالیتم (لگاریتم – طالبی) می گرفتیم. البته یه سری محاسبات هم من جمله به دست آوردن مساحت یه ظرف مستطیلی که طولش عرض و پنجش چهار بود (طولش 5 و عرضش 4 بود – داریوش برار داود) و یه سری جرب و ضمع ها (ضرب و جمع – مندی) و جمع و تفریک های (جمع و تفریق – طالبی) لاینحل و فلکتول گیری های (فاکتور – جغل) لاینحل تر لازم بود. در ضمن توجه داشته باشید که در ریاضیات عالی (به قول سرخی) ثابت میشه که 64 = 5 * 8 (40 = 8 * 5 – لوبی). بعد از همه ی این کارا زمان آزمایش رو هم با کرورومتر (کرنومتر – شخص ثالث!) گرفته بودیم وارد کردیم و آمدیم که برگردیم تیــــــــــسّوشان (تیزهوشان – مندی) مانشین بینزین (بنزین – شخص ثالث!) تموم کرده بود. سوا هم هرد بود (هوا سرد بود – سرخی) و برف ردیفی هم می اومد. یارو گفت : چه حالی می ده تو این دست برف یکی رو بگیریم قدم بزنیم. (تو این برف دست یکی رو بگیریم - جغل) سر ظهر هم بود، گسنه ما هم که کرده بود. ماشین هم نبود که بریم خونه یه چیزی بخوریم. با موباید (موبایل – بیل) زنگ زدیم تاکسی تلیفونی یَه ماکسیمایی (زانتیا – لوبی) فرستاد ما رو برد پیستا مادر (پیتزا مادر – شخص ثالث!). بعدش هم با همون رفتیم خونه. رسیدم خونه اون قدر سرم درد می کرد که یَه قرض مَسْکَن (قرص مسکّن - لوبیا) خوردم و خوابیدم. این بود حارش (حاصل – بیل) کار ما تو یه روز.
دیوان منثور بیل میرزا