من از نهایت شب حرف میزنم
سلام امیدوارم حالت خوب باشه. برای ما هم دعا کنید چون فردا دیفرانسیل داریم. باید با بچه ها یه همتی کنیم چون حداقل ماها که هیچی نخوندیم.
اما این شبی کههههه توی عنوان اومده کجاست؟ واقعا شب هر جایی میتونه باشه هر جایی که سطح تفکرات پایین باشه هر جا که برای یکذره جنب و جوش که از روی دلسوزی است هم چاله چوله بکنند. شاید خیلی مجهول صحبت کردم ولی لازمه چون بالاخره هنوز 6 ماه...
نمیدونم تازگیها بعضی کارهای علمی و تکنولوژیکی که باعث رشد علمی میشوند و چگونگی پا گذاشتن به دهکدهی جهانی رو یاد میدن، چه جوری میتونند باعث عقب موندگی اونها بشوند و حتی بدتر از همه این که اونها رو از نماز خوندن بیندازند . آخه یکی نیست بگه کسی که واقعا بخواد نماز بخونه میخونه و به هیچ کس هم مربوط نیست تازه اگه غیر از این هم باشه باز هم به کسی مربوط نیست آخه تو اون دنیا فقط یقهی خود یارو رو میگیرند.
مسئلهی دیگه اینه که یه کاری که میخواد انجام بشه هیچ وقت به پرت و جنبات منفیاش نگاه نمیکنند چون در این صورت هیچ کاری انجام نمیشود!!! حتی 30 یا 40 % راندمان هم میتونه امیدوار کننده باشه.
اصلا به قول فلانی برای بعضی ازاین بچهها، انجام کارهایی که از طرف آقایون نکوهش!!! شده خیلی بهتر از ول گشتن در حیاط مدرسه و یللی تللی است مگه نه؟
تازه اخیرا پژوهشگران شمپاد اعلام کردهاند که " پا گذاشتن به هکدهی جهانی روح این بچهها رو خسته میکنه "...
اگر به خانهی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچهی خوشبخت بنگرم.
نمیدانم قضاوت چیست؟